به تشویش های گذشته ام فکر میکنم ؛به گریه های از سر ناچاری ؛به آن ملیون ها قدمی که از پس فکر های توی سرم بر نمی آمد؛به فاصله ی بین بهار ۹۴ تا بهار ۹۸ و تعلقاتی که دیگر نداشتم رفاقت هایی که باد هوا شد و  به اینکه من همیشه وقتی حالم خوب نیست مینویسم وقتی هم که خوب است ساکت میخزم در یک گوشه ی دنج ؛از حال ناخوشم مینویسم و خوشی را با گفتن هزار مرتبه "گوش شیطان کر"زندگی میکنم ؛درد من درد بی دردی است و علاجش آتش؟پس بی دردی تو چه میشود؟بی دردی تو قصه ی تحسین برانگیزی ست که دختر بچه ها برای یکدیگر تعریف میکنند؟بی دردی تو غمگینم میکند.بی دردی تو وسوسه ام میکنه که مرا درد بکشی که مرا دردمندم کنی.

 

مثل احوال تار بی شهناز

دردی ,تو ,بی ,ی ,های ,مرا ,دردی تو ,بی دردی ,که مرا ,من درد ,درد بی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مشاوره روانشناسی، خانواده، تحصیلی و نظام وظیفه دانلود برای شما انجمن علمی انستیتو مهندسی نفت دانشگاه تهران مدرسه اي شاد * نسیمِ منزلِ لیلی * بانک جامع فایلهای دانشجویی دانلود برای شما باربری ورامین - 09300929126 وبلاگ کتابخانه های عمومی بیله سوار آنجا که تو❤ِ قصه هایِ من پیدا شـــد•*ღ*•